به گزارش مشرق، چهارم
اردیبهشت ماه سالروز ۷۵سالگی رادیوست، رسانهای که در دهههای پیشین بدون
هیچ رقیب جدی یکه تاز بود این روزها با به میدان آمدن رسانههای قدرتمندی
چون تلویزیون، ماهواره و فضای مجازی کم رنگ و کم اثرتر از گذشته به مسیر
خود ادامه میدهد، اما در این میان از نحوه مدیریت رادیو نیز نباید غافل
شد. با تغییرات مدیریتی در صدا و سیما و حضور محمدسرافراز در جایگاه ریاست
سازمان، جابجایی معاونین و مدیران زودتر از آنچه تصور میشد آغاز شد و
چندی بعد حکم انتصاب خانم نسرین آبروانی برای معاونت رادیو به امضا ریاست
سازمان رسید تا محمد صوفی جای خود را مدیر رادیو پیام داده باشد. گرچه
انتخاب یک رادیویی برای رادیو در وهله اول باعث خوشحالی کارمندان این
معاونت بود اما از سوی کارشناسان و صاحب نظران نقدهایی بر این انتخاب وارد
بود.
عدم آشنایی معاون جدید با فضای سیاسی
با
وجود حضور چندین ساله آبروانی در رادیو و حضور در بخشهای مختلف و آشنایی
با امور اجرایی و فعالیت در حوزه نویسندگی و تجربه مدیریتهای میانی، عدم
آشنایی جدی او با محتوا و شناخت دقیق جریانهای سیاسی و فرهنگی و لایههای
پنهان کارتلهای سیاسی_اقتصادی در آستانه تحولات مهم بین المللی برای ایران
مثل مذاکرات هستهای و شرایط منطقه و صد البته انتخابات مجلس و خبرگان در
اسفندماه۹۴ بخشی از انتقاد کارشناسان به این انتخاب بود.
محمد
حسین صوفی در شروع با آنکه آشنایی چندانی با کار رادیو نداشت اما بخاطر
اشراف مناسب خود بر مسایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و تدریس در
دانشگاه وکارنامه مناسب پیش از رادیو خیلی زود زمام امور را به خوبی در دست
گرفت. معاون فعلی رادیو با مدرک لیسانس به جهت حضور چندین ساله در رادیو
پیام تخصص ویژهای در شناخت موسیقی دارد، اما ساختار ساده (موسیقی_متن_خبر)
اجازه رشد در ابعاد سیاسی و... را به ایشان نداد. نکتهای در حکم انتصاب
ایشان نیز با عبارت «با توجه به سوابق اجرایی... شما به این سمت منصوب
میشوید» توسط ریاست سازمان به آن اشاره شده است.
خاموشی شبکههای رادیویی
دوران
ریاست عزت اله ضرغامی را میتوان فصل تاسیس شبکههای رادیویی و تلویزیونی
دانست، رادیو در مدت ریاست ضرغامی رشد روز افزونی داشت و به رقمی بالای ۲۰
شبکه رسید، روند تاسیس شبکههای رادیویی به گونهای سرعت گرفته بود که کمتر
کسی در رادیو نیز میتوانست همه آنها را نام ببرد. تعدد شبکهها فضای
شغلی قابل توجهی برای نیروهای جدید ایجاد کرد اما با تغییر سیاست در
صداوسیما، نزدیک به ده شبکه رادیویی تحت عنوان چابک سازی تعطیل شد و حالا
معاون جدید که حضورش با اقبال فراوان رادیوییها مواجهه شده بود باید بیش
از هزار نفر از کارمندانش را اخراج میکرد، اتفاقی که حاشیههای فراوانی
داشت و تبعات آن همچنان ادامه دارد و محبوبیت آبروانی را در اولین ماههای
حضورش تا حد بیسابقهای کاهش داد.
سرگردانی رادیو در خطوط قرمز خودساخته
همانطور
که اشاره شد عدم شناخت آبروانی از مسایل و موضوعات مختلف سیاسی و اجتماعی
باعث گردیده تا برای کنترل رادیوها دست به اقدام پیش دستانه بزند و تقریبا
هر موضوعی که احتمال ایجاد حاشیه داشته باشد از دستور کار رادیو خارج
میشود، شاید باعث تعجب باشد اگر گفته شود در شرایط فعلی و حملات هوایی
عربستان به یمن و مذاکرات هستهای، شبکههای رادیویی با محدودیت در انعکاس
خبر و تحلیل در این موضوعات مواجههاند، این در حالی است که شبکههای
تلویزیونی به راحتی در برنامههای متعدد سیاسی مناظره برگزار و تحلیل ارائه
میکنند.
بیبرنامگی به بهانه تغییر ساختار
گرچه
سرافراز در جلسه معارفه خود بر بالا بردن کیفیت برنامههای صدا و سیما
تاکید کرده بود و با همین استراتژی تعداد زیادی از شبکههای رادیویی به
بهانه ادغام، تعطیل کرد اما تاکنون نه تنها بر کیفیت برنامهها افزوده نشده
بلکه برخی از شبکههای با افت شدید کیفیت روبرو بودهاند، مشکلات ساختاری
نیز از عاملان اصلی این بیبرنامگی هاست.
از
ابتدای حضور آبروانی در رادیو در کنار تعطیلی شبکهها تغییر ساختار
شبکهها و کوچک سازی آنها نیز آغاز شد، دستور کار تنها کوچک کردن ساختار
شبکهها بود، اما چطور و چگونه را هیچ کس نمیدانست، ساعتها جلسه در بین
مدیران مسئول عمدتا نتایج راهگشایی نداشت، کارشناسان برنامه ریزی و مدیریت
میگفتند تغییر ساختار زمانبر است اما معاون صدا میدانست محمد سرافراز
سرعت در تغییر را چاشنی کار کرده و نمیتواند کار را به کارشناسان بسپارد
تا در یک فرایند زمان بر اما استاندارد دست به تغییر بزنند. حاصل تعجیلهای
رادیو در تغییر باعث ایجاد چند کانال رادیویی شد که بجز مدیریت آنتن
تقریبا نیروی اجرایی دیگری نداشت و کار پشتیبانی آنهارا به شبکههای دیگر
سپرده بودند، مثل رادیو آوا که کانال رادیو پیام نام گرفت یا رادیو گفتگو
که کانال شبکه رادیویی اقتصاد شد. عمر این تصمیم لحظهای تنها یک هفته دوام
آورد و شبکهای که تبدیل به کانال شده بود و در دل یک رادیوی دیگر نشسته
بود و برای مدیرش حکم مدیر کانالی خورده بود دوباره تبدیل به شبکه شد.
شبکههای دیگر نیز همچنان ادغام گروههای برنامه سازی و مسئولیتهای محوله
سردرگم هستند و هنوز تکلیف بسیاری از مدیران بیکار شده مشخص نیست و بدون
داشتن کار در اتاقهای سازمان در حال دید و بازدید و پر کردن ساعت کاری
هستند. البته هزینههای مالی و... این تصمیمات غلط شبانه هنوز به طور کامل
مشخص نیست اما آنچه دیده میشود سرگردانی مدیران و برنامه سازان در گرداب
بیبرنامگی و باز ماندن از محتواست
انتخاب مدیران شبکههای رادیویی با کدام معیار؟
اهمیت
صدا و سیما برای انقلاب ایران تا جایی است که امام خمینی (ره) آن را به
دانشگاه سراسری تعبیر میکنند و آگاهی بخشی جامعه را از وظایف آن میدانند.
در همین راستا ایشان در سخنرانی خود در جمع معاون سیاسی و مسئولان و
کارکنان واحد سیاسی و اخبار صدا و سیما در تاریخ ۲۷-۱۲-۱۳۶۰در اهمیت
صداوسیما میفرماید: «الآن از همه جاها توجه دارند و به همه چیزهایی که در
ایران هست توجه دارند و یکی از اموری که توجه زیاد برای آن هست، همین صدا و
سیماست؛ برای اینکه خوب معلوم است که این از همۀ دستگاهها حساستر است. در
دنیا هیچ ما نداریم چیزی که به اندازۀ اینها حساس باشد و به اندازۀ
اینها بتواند به همه جا برود، هیچ دیگر همچو چیزی ما نداریم و لهذا، روی
این خیلی حساب میشود و شیاطین خیلی حساب میکنند روی این و اشخاص مختلفی
با ایدههای مختلف ممکن است بخواهند بیایند وارد بشوند و شما را بازی
بدهند».
انتخاب
مدیران صداو سیما و علی الخصوص شبکههای رادیویی در همین مدت اندک
کارشناسان را از آینده رادیو بیش از پیش نگران کرده است، چرا که مهمترین
عامل پیش برنده و سیاست گزار محتوایی یک شبکه مدیر آن است و توضیح واضحات
است اگر بگویم انتخاب مدیر و برنامه ساز در صداو سیمای انقلاب ایران باید
بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده توسط امام و مقام معظم رهبری و منشور
رسانهای انقلاب باشد. ایشان در بخش دیگری از فرمایشات خود در سخنرانی فوق
الذکر و در توجه به گماردن افراد شناخته شده در مسئولیتهای حساس رادیو
تلویزیون خاطر نشان میکند: «افرادی که در موارد حساس اینجا خصوصاً واقع
میشوند افرادی باشند که سوابقشان معلوم باشد اینها چکاره بودند در آن
وقت، چه کردهاند اینها، خانوادۀ اینها چه خانوادهای هست، چکاره بودند
در آن وقت، کارهایی که در سابق کردهاند روی چه زمینهها بوده است. اگر
بخواهید شما واقعاً، یک دستگاهی باشد که این دستگاه در خدمت خود کشورتان
باشد و بخواهد نجات بدهد این کشور را از آن گرفتاریهایی که در طول تاریخ و
خصوصاً، در این پنجاه سال اخیر ما داشتیم و شما داشتید. بخواهید نجات بدهید
این ملت را، باید طوری بکنید که افرادی که آنجاهایی که حساس است، بسیار
زیاد باید مطالعه کنید رویش و در سایر جاها هم همین طور».
اما
گویی انتخاب مدیران جدید شبکههای رادیویی این روزها برخلاف نگاه امام و
رهبری با شاخصهای دیگری صورت میگیرد، معیارهایی که در پارهای اوقات رنگ
و بوی سیاسی به خود گرفته است.
گرچه
انتخاب برخی مدیران فعلی آن هم در شرایطی که نیروهای ارزشی و وفادار به
انقلاب در معاونت رادیو به حاشیه رانده شدهاند جای تاسف دارد اما برخی از
انتخابها جای سوال و پیگیری مدیران ارشد سازمان و دیگر مراکز نظارتی را
طلب میکند. اینکه چگونه فردی که در دوران مسئولیت خود در اداره تئاتر
کشور مجوز روی صحنه رفتن تئاتر سخیف و غیر اخلاقی «هدا گابلر» را صادر
میکند و بخاطر همین مسئله مردم و جمعی از دلسوزان انقلابی شکایت نامهای
بر علیه وی در دادگاه تنظیم میکنند، به قائم مقامی رادیو فرهنگ منصوب
میشود جای تامل دارد. یا انتصاب مدیر جدید رادیو نمایش که تا پیش از این
قائم مقام رادیوی تعطیل شده صدای آشنا بودهاند با توجه به کدام معیار
تخصصی صورت گرفته؟ ایشان چقدر با هنر و روحیات هنرمندان آشنایی دارند و
تجربیات گذشته ایشان در راهبری شبکه نمایش چقدر راهگشا و اثر بخش است؟
شعارهای
پی در پی و برنامه سازیهای متعدد رادیو برای حجاب و عفاف و تبلیغ چادر
بعنوان حجاب برتر چرا در انتخاب مدیران خانم شبکهها رعایت نمیشود و
چگونه یک خانم با پوششی متفاوت از آنچه رسانه ملی تبلیغ میکند برای مدیریت
همزمان بر دو شبکه انتخاب میشود؟
از
همه اینها که بگذریم انتخاب مدیرانی که بر اساس شنیدهها از فعالین
جریانات سال ۸۸ در رادیو بودهاند و به تحرکات حزبی و جناحی از سوی همکاران
در این معاونت شناخته میشوند چه معنایی دارد؟ به طور مثال بخش اعظمی از
مدیران میانی شبکههای تهران و ایران جابجا شدهاند، رادیو جوان نیز با
آوردن اکثر مدیران شبکهی تعطیل شدهی دانش در جابجایی مدیران قابل بررسی
است.
حذف نیروهای ارزشی و برنامه سازی صدابرداران در رادیو گفتگو
در
این میان شبکه رادیویی گفتگو دست به تغییرات گسترده در محتوای برنامهها
زده است و با حذف بسیاری از برنامههای راهبردی شبکه در حال ریل گزاری جدید
است. تقریبا تمام برنامههایی که در سالهای گذشته توسط شورای نظارت بر
صداوسیما مورد تقدیر قرار گرفته بودند از کنداکتور خارج شده است. برنامه
رهنما (بررسی آراء و اندیشههای حضرت امام خمینی (ره))، برنامه رصد (بررسی
دغدغههای فرهنگی مقام معظم رهبری)، برنامه صوفیا و برنامههای مرتبط با
اندیشههای سیاسی امام علی (ع) در نهج البلاغه از جمله برنامههای حذف شده و
برنامههای تاریخی وتحلیلی مرتبط با انقلاب ایران و بیداری اسلامی نیز
بسیار تعدیل شده تراز قبل در کنداکتور شبکه رادیویی گفتگو هستند.
حذف
نیروهای ارزشی از حوزه برنامه سازی به بهانه چابک سازی و حضور نیروهای
ناشناس از دیگر موارد اتفاق افتاده در رادیو گفتگوست، شبکهای که با عنوان
شبکه فرهیختگان شناخته میشود و عمدتا بحثهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی به
طور جدی در آن دنبال میشد و برنامه سازانش دارای مدرک کارشناسی ارشد و
دکترا بودند بجای رسیده است که یک صدابردار در آن برنامه سازی میکند.
گرچه دوران شکوه و اقتدار رادیو تمام شده است و عمدتا در کشورهای دنیا بسیار کم هزینهتر از ایران رادیو اداره میشود و با موجهای کوتاه محلی تعداد زیادی شبکه را مشاهده میکنید که توسط دو یا چند نفر اداره میشوند و بیشتر در حوزه موسیقی و یا اخبار ترافیک و... مشغولند، اما این رسانه هنوز هم میتواند با مدیریت صحیح، براساس اهداف از پیش تعیین شده و اسناد بالا دستی به مسیر درست خود باز گردد و در میان اقشار مختلف جامعه اثر گزارتر باشد.